پارادايم

مهندسي

پارادايم


    شايد شما هم زياد با واژه پارادايم رو به رو مي شويد اما به طور دقيق معناي آن را نميدانيد! اگر چنين است يا مي خواهيد اطلاعات بيش تري نسبت به قبل كسب كنيد پيشنهاد مي كنم اين پست را با دقت تا آخر بخوانيد!

     ابتدا بهتر است عرض كنم كه اين پست مربوط به معناي واژه پارادايم در زبانشناسي است و نه در باستان شناسي ! و دوم اين كه معادل فارسي واژه پارادايم در اين حوزه ، «صيغگان» است!

      الگوواره (از يوناني: پاراديگما παράδειγμα paradeigma)، به انگليسي پارادايم‌( paradigm ‌)، سرمشق و الگوي مسلط و چارچوب فكري و فرهنگي است كه مجموعه‌اي از الگوها و نظريه‌ها را براي يك گروه يا يك جامعه شكل داده‌اند. هر گروه يا جامعه، «واقعيات» پيرامون خود را در چارچوب الگوواره‌اي كه به آن عادت كرده تحليل و توصيف مي‌كند. ﭘﺎﺭﺍﺩﺍﻳﻢ ﺍﺯ ﺟﺪﻳﺪﺗﺮﻳﻦ ﻣﻔﺎﻫﻴﻤﻰ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻭﺍﺭﺩ ﺣﻮﺯﻩ ﻋﻠﻮﻡ ﻭ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺷﻨﺎﺳﻰ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﺍﻳﻦ ﻣﻔﻬﻮﻡ ﺑﺎ ﻧﺎﻡ ﻓﻴﻠﺴﻮﻑ و مورخ ﻋﻠﻢ، ﺗﺎﻣﺲ ﻛﻬﻦ ، ﻣﻘﺎﺭﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﻭﻟﻴﻦ ﺑﺎﺭ ﺗﻮﺳﻂ ﻭﻯ ﺩﺭ ﻛﺘﺎﺏ ﻣﻌﺮﻭﻑ ﺍﻭ، ﺳﺎﺧﺘﺎﺭ ﺍﻧﻘﻼﺑﻬﺎﻯ ﻋﻠﻤﻰ ‌( The structure ofscientific Revolutions ‌) ، ﺑﻪ ﻛﺎﺭ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ.

توضيحات بيش تر در ادامه مطلب
 

 

پارادايم


    شايد شما هم زياد با واژه پارادايم رو به رو مي شويد اما به طور دقيق معناي آن را نميدانيد! اگر چنين است يا مي خواهيد اطلاعات بيش تري نسبت به قبل كسب كنيد پيشنهاد مي كنم اين پست را با دقت تا آخر بخوانيد!

     ابتدا بهتر است عرض كنم كه اين پست مربوط به معناي واژه پارادايم در زبانشناسي است و نه در باستان شناسي ! و دوم اين كه معادل فارسي واژه پارادايم در اين حوزه ، «صيغگان» است!

      الگوواره (از يوناني: پاراديگما παράδειγμα paradeigma)، به انگليسي پارادايم‌( paradigm ‌)، سرمشق و الگوي مسلط و چارچوب فكري و فرهنگي است كه مجموعه‌اي از الگوها و نظريه‌ها را براي يك گروه يا يك جامعه شكل داده‌اند. هر گروه يا جامعه، «واقعيات» پيرامون خود را در چارچوب الگوواره‌اي كه به آن عادت كرده تحليل و توصيف مي‌كند. ﭘﺎﺭﺍﺩﺍﻳﻢ ﺍﺯ ﺟﺪﻳﺪﺗﺮﻳﻦ ﻣﻔﺎﻫﻴﻤﻰ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻭﺍﺭﺩ ﺣﻮﺯﻩ ﻋﻠﻮﻡ ﻭ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺷﻨﺎﺳﻰ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﺍﻳﻦ ﻣﻔﻬﻮﻡ ﺑﺎ ﻧﺎﻡ ﻓﻴﻠﺴﻮﻑ و مورخ ﻋﻠﻢ، ﺗﺎﻣﺲ ﻛﻬﻦ ، ﻣﻘﺎﺭﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﻭﻟﻴﻦ ﺑﺎﺭ ﺗﻮﺳﻂ ﻭﻯ ﺩﺭ ﻛﺘﺎﺏ ﻣﻌﺮﻭﻑ ﺍﻭ، ﺳﺎﺧﺘﺎﺭ ﺍﻧﻘﻼﺑﻬﺎﻯ ﻋﻠﻤﻰ ‌( The structure ofscientific Revolutions ‌) ، ﺑﻪ ﻛﺎﺭ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ.

   الگوواره‌هايي كه از زمان‌هاي قديم موجود بوده‌اند از طريق آموزش محيط به افراد، براي فرد به صورت چارچوب‌هايي «بديهي» در مي‌آيند.

    واژهٔ پارادايم (Paradigm) نخست در سده پانزدهم و به معني «الگو و مدل» مورد استفاده قرار گرفت. از سال ۱۹۶۰ كلمه پارادايم به الگوي تفكر در هر رشته علمي يا ديگر متون شناخت‌شناختي گفته مي‌شود.

    لغت‌نامه مريام-وبستر اين واژه را چنين تعريف مي‌كند: «يك چارچوب فلسفي و نظري از يك رشته يا مكتب علمي در كنار نظريه‌ها، قوانين، كليات و تجربيات به دست آمده كه قاعده‌مند شده‌اند». به طور كلي چارچوب نظري و فلسفي از هر نوع.

     بر اساس ايدهٔ توماس كوهن، پارادايم آن چيزي است كه اعضاي يك جامعه علمي با هم و هر كدام به تنهايي در آن سهيم هستند. مجموعه‌اي از مفروضات، مفاهيم، ارزش‌ها و تجربيات كه روشي را براي مشاهدهٔ واقعيت جامعه‌اي كه در آن سهيم هستند (به ويژه در رشته‌هاي روشنفكرانه) ارائه مي‌كند. بر اساس ايدهٔ كوهن، پارادايم اصطلاح فراگيري است كه همهٔ پذيرفته‌هاي كارگزاران يك رشته علمي را دربر مي‌گيرد و چارچوبي را فراهم مي‌سازد كه دانشمندان براي حل مسائل علمي در آن محدوده استدلال كنند. كوهن معتقد است پارادايم يك علم تا مدت‌هاي مديد تغيير نمي‌كند و دانشمندان در چارچوب مفهومي آن سرگرم كار خويش هستند. اما دير يا زود بحراني پيش مي‌آيد كه پارادايم را درهم مي‌شكند و دگرگوني علمي به وجود مي‌آيد كه پس از مدتي پارادايم جديدي به وجود مي‌آورد و دوره‌اي جديد از علم آغاز مي‌شود و در جهان‌بيني علمي دگرگوني به وجود مي‌آيد.

     كوهن تئوري جاري را پارادايم نمي‌نامد، بلكه جهان‌بيني موجود را كه آن نظريه در قالب آن شكل گرفته و همه كاربردهايي كه از آن حاصل شده‌است را پارادايم مي‌نامد.

    كوهن در كتاب ساختار انقلاب‌هاي علمي (۱۹۶۲)، الگووارهٔ علمي را چنين تعريف مي‌كند:
          آنچه كه مشاهده شده و مورد موشكافي قرار مي‌گيرد.

          نوع سوالاتي كه مورد پرسش قرار گرفته و ارتباط جواب‌ها با موضوع بررسي مي‌شود.
          چگونگي ساختارمند كردن اين سوالات
          چگونگي تفسير نتايج تحقيقات علمي
          چگونگي اجرا و هدايت مطالعه تجربي و تجهيزاتي كه براي اجراي مطالعه تجربي موجود است.

      كوهن در توضيح الگووارهٔ علمي واژهٔ «علوم نرمال» را به كار مي‌گيرد. بر اين اساس، فعاليت‌هاي روتيني كه چالش‌برانگيز نبوده و تلاشي در جهت آزمون مفروضات (انگاره‌هاي) علم ندارد و در چارچوب هر پارادايم به توسعه و تكميل آن علم كمك مي‌كند، علوم نرمال خوانده مي‌شود.

      كوهن اين شكل از علم را به حل جورچين تشبيه كرده‌است. علمي كه مفروضات را به چالش مي‌كشد و در واقع از چارچوب قبلي خارج مي‌شود، علم دگرشي (انقلابي) يا يك تغيير الگوواره (پارادايم شيفت) است.
تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در مونوبلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.